گفت و گو با بنت الهدی سلیمانی رئیس هیئت مدیره شرکت نورسان انرژی آریا
به کارمان مسلط هستیم
همه چيز از يک اتاق دانشکده شروع شد. زماني که دانشجوها در معاونت علمي بسيج دانشجويي دور هم جمع ميشدند و از دغدغه هايشان ميگفتند. شرکت نورسان انرژي آريا از دل اين دغدغه ها بيرون آمده است..
همه چيز از يک اتاق دانشکده شروع شد. زماني که دانشجوها در معاونت علمي بسيج دانشجويي دور هم جمع ميشدند و از دغدغههايشان ميگفتند. شرکت نورسان انرژي آريا از دل اين دغدغهها بيرون آمده است؛ شرکتي که در حوزه انرژيهاي نو فعاليت ميکند و تا امروز هم روند رشد قابل قبولي داشته است. بنت الهدي سليماني، رئيس هيئت مديره اين شرکت، دوران پسابرجام را فرصتي براي رشد شرکتشان ميداند و معتقد است در اين دوران ميشود با کمترين هزينهها پيشرفت کرد.
لطفا شرکت نورسان انرژي آريا را معرفي کنيد.
شرکت نورسان انرژي آريا در حوزه محيط زيست و انرژي خورشيدي فعال است. عمده فعاليتهاي شرکت در حوزه مميزي انرژي و احداث نيروگاه خورشيدي است. ما در قالب همان کار مميزي انرژي روي تکنولوژي الايدي که کاهش مصرف روشنايي برق را به همراه دارد، کار ميکنيم.
مميزي انرژي به چه معناست؟
يعني براي هر مصرف کنندهاي، چه خانگي و چه صنعتي، سيستم مصرف انرژي را بهينه کنيم و تا جايي که ممکن است، مصرف انرژي را با روشهايي که از نظر اقتصادي بهصرفه است، کاهش دهيم. اين انرژي ميتواند حرارتي يا الکتريکي باشد.
تا به حال در اين زمينهها چه کارهايي انجام دادهايد؟
مميزي انرژي حوزهاي تخصصي است و پيشتر روي قسمت جنرال آن در داخل کشور کار شده که شامل عايقها و پنجرههاي دوجداره ميشود. اما کارهاي ما تخصصيتر است و روي موتورخانهها و روشهاي تهويه مطبوع جديد که با مميزي انرژي همخواني پيدا کند، کار ميکنيم. همچنين همانطور که گفتم، در بخش روشنايي، تمرکزمان روي تکنولوژي الايدي است و ما در اين زمينه داريم روي بحث نحوه تبديل توان کار ميکنيم. مضاف بر اين، شرکت ما اولين مجموعهاي است که در سطح نيروگاههاي بزرگ خورشيدي کار مهندسي در کشور انجام ميدهد و اين دانش فني را بومي کرده است.
هسته اوليه شرکت چطور تشکيل شد؟
تاسيس شرکت به سال 90 برميگردد. ما جمعي از دانشجويان فارغالتحصيل تحصيلات تکميلي دانشکده فني دانشگاه تهران بوديم که برق يا مکانيک ميخوانديم و اينطور توانستيم مباحث حرارتي و الکتريکال را پوشش دهيم.
چطور همديگر را پيدا کرديد؟
پيش از تاسيس شرکت در قالب معاونت علمي بسيج دانشجويي در سطح دانشگاه همکاري داشتيم. بعد ديديم کساني که روي نيروگاه خورشيدي و مميزي انرژي کار کردهايم، نگاه و رويکرد مشترکي داريم به بحث اقتصاد مقاومتي و شرکتهاي دانشبنيان. به همين دليل دورههاي مديريت و کارآفريني را در دوره تحصيلات تکميلي بهعنوان واحدهاي اختياري گذرانديم تا به غير از دانش فني، دانشهاي ديگري را که براي ايجاد يک کسبوکار نياز است، پوشش دهيم. برنامه تاسيس شرکت تقريبا دو سال به طول انجاميد. يعني از سال 89 تا سال 91 که شرکت ثبت رسمي شد. اما عمده زيرساختها را سال 90 ايجاد کرديم.
چه سالي عنوان دانش بنيان را کسب کرديد؟
سال 92. همان اولين دورهاي که کار ارزيابي شرکتهاي دانشبنيان شروع شد. ما سوابق پروژهها و کارهايي را که قبلا انجام داده بوديم، براي کارگروه ارزيابي شرکتهاي دانشبنيان ارسال کرديم و درنهايت جزو اولين شرکتهايي بوديم که بهعنوان يک شرکت نوپا جواز دانشبنيان کسب کرده است.
اين پروژههايي که ارائه داديد، چه بودند؟
در بازه سالهاي 91 و 92 روي بحث آنتنهاي مخابراتي کار کرديم. قبل از تحريمها شرکتهاي AEG و زيمنس براي آنتنهاي مخابراتي کار خورشيدي کرده بودند، ولي بعد از تحريمها داخل کشور کار خورشيدي که با استانداردهاي مخابرات همخواني داشته و مورد تاييد باشد، در داخل کشور نداشتيم. ما توانستيم بهعنوان اولين مجموعه گواهي FAC را از شرکت مخابرات بگيريم و اين پروژه را انجام دهيم.
نسبت به شرکتهاي مشابه خارجي در چه جايگاهي قرار داريد؟ ميتوانيد در رقابتهاي بينالمللي حاضر شويد؟
ما بهعنوان بخش خصوصي تا الان فضاي کارمان به داخل کشور محدود بوده است. البته بحث انرژي و نيروگاه خورشيدي در داخل کشور بحث تازهاي است. تا امروز توانستهايم هم از طريق حمايتهايي که واحد تجاريسازي پارک علم و فناوري دانشگاه تهران داشته و هم پيگيريها و بازاريابي خود شرکت، پروژههاي مختلفي را در داخل کشور انجام دهيم. از امسال نيز که با تصميمات وزارت نيرو، پروژههاي بزرگ خورشيدي توجيه اقتصادي خوبي پيدا کرده، براي ايجاد دو نيروگاه بزرگ 2مگا وات و 10 مگاواتي با سرمايهگذارها به توافق رسيده و قرارداد بستهايم که کارهاي مهندسي آن را با شرکت ما انجام دهند. با تمام اين حرفها، براي ورود به بازار جهاني و مخصوصا بازار خاورميانه و آفريقا که ما ميتوانيم در آن مزيتهاي رقابتي خوبي داشته باشيم، نيازمند اين هستيم که از طرف معاونت علمي و فناوري حمايت شويم. چون وارد شدن در مناقصات بينالمللي نياز به تضامين مالي و تدارکاتي دارد که از توان يک شرکت نوپا که زير پنج سال سابقه فعاليت دارد، خارج است.
يعني شما به کيفيت کارتان مطمئن هستيد و براي رقابت نياز به يکسري زيرساخت داريد؟
دقيقا. دو بحث وجود دارد؛ يکي کيفيت و استاندارد بودن کار است و ديگري هزينهها. ما روي بحث هزينهها در کشورهايي مثل قطر، امارات يا عراق که وارد حوزه نيروگاههاي خورشيدي شدهاند، نسبت به شرکتهاي آلماني و ايتاليايي ميتوانيم خيلي رقابتيتر عمل کنيم. اين کشورها مناقصات بينالمللي متعددي برگزار ميکنند. اگر آنطور که انتظار ميرود، ارتباطات تسهيل شود و بتوانيم با کمک معاونت علمي و فناوري، تضامين ارزي بينالمللي ارائه دهيم، رقابت در عرصه بينالمللي ممکن است.
پس با اين وجود نگران دوران پسابرجام نيستيد.
اتفاقا ورود مجموعههاي بزرگ خارجي در حوزههاي جديد به داخل کشور براي مجموعههاي کوچک فرصت مناسبي است تا رشد کنند. چون براي سرمايهگذاري جهت ايجاد يک خط توليد يا يک نيروگاه جديد در کشور پيوستن به يک شرکت داخلي الزامي است. ممکن است در پروژه اول سهم شريک داخلي مثلا 10 درصد باشد، به دليل اينکه مجموعه خارجي خيلي قويتر است، اما همين ارتباط باعث رشد مجموعه داخلي ميشود و در کارهاي بعدي سهم شريک داخلي ارتقا پيدا ميکند. بنابراين پسابرجام يک فرصت براي تمام بخشهاي صنعتي داخل کشور است تا با مجموعههاي بزرگ خارجي که در اين حوزه قوي هستند و به ايران ميآيند، همکاري کنند. همين ماه گذشته در مجموعه پارک علم و فناوري دانشگاه تهران از چهار، پنج شرکت آلماني دعوت کرديم و جلساتي براي برقراري همکاري گذاشتيم، چون باعث رشد مجموعه ما با کمترين هزينه ميشود.
شما چند جوان تازهکار بوديد. سرمايه اوليه و سرمايه رشد شرکت را از کجا تامين کرديد؟
در ابتدا ما از يک اتاق 17 مترمربعي شروع کرديم. آن زمان چهار نفر بوديم و حداقل امکانات را داشتيم. در سال اول هر فردي با کمک خانوادهاش، حدود 10 ميليون تومان وارد شرکت کرد و ما درمجموع با يک سرمايه حدود 40 ميليون توماني کارمان را آغاز کرديم. بعد از آن در مسير رشد و توسعه شرکت، هم از گردش مالي خود شرکت کمک گرفتيم و هم مجبور شديم وامهايي با بهرههاي سنگين 35، 36 درصد که حتي از بهرههاي بانکي هم بيشتر است، از صندوق پژوهش و فناوري دانشگاه تهران و صندوق توسعه فناور ايرانيان بگيريم. آن حمايتي که انتظار داشتيم از يک شرکت دانشبنيان نوپا در بهره وامها اتفاق بيفتد، محقق نشد و بازپرداخت آن وامها براي ما واقعا سخت بود. در اصل گسترش کار شرکت با هزينههاي بسيار بالايي انجام شد. ولي خوشبختانه در مارکتينگ خيلي قوي عمل کرديم و روي بازار بخش خصوصي کار کرديم و خودمان را محدود به بازار دولتي نکرديم. و اين بسيار به ما کمک کرد تا بتوانيم هزينههاي شرکت را پوشش داده و در عين حال شرکت را گسترش دهيم.
از مارکتينگ قوي صحبت کرديد. با توجه به تفکر غالب در جامعه ما که جنس داخلي را بيکيفيت ميدانند، چطور توانستيد بازار را قانع کنيد از شما خريد کنند؟
وقتي مشتري ميخواهد خريد کند، با ريسکهايي روبهروست که ما به چند طريق آن را پوشش داديم. يکي ارزيابيهاي کيفي است که کارفرما يا مشتري انجام ميدهد. ديگري تضامين است که در قدم اول مجبور شديم براي ورود به بازار مخابراتي تضامين سنگينتري بدهيم. مکمل اين کار، طرحهاي پايلوت است. اجراي يک پايلوت موفق ميتواند کمک کند کارفرما اطمينان پيدا کند که اين کار عملکرد و خروجي مناسب دارد. تستهاي پيشراهاندازي انجام ميدهيم. چون در حوزه نيروگاههاي خورشيدي خود نيروگاه و جايي که بايد خروجي نيروگاه تحويل داده بشود، ميتواند مستقل از هم تست شوند. يعني شما ميتوانيد خروجي نيروگاه خورشيديتان را يک تا دو ماه فعال کرده و تست کنيد، پيش از اينکه به آن مصرف کنندهاي که داريد برق را به آن تحويل ميدهيد، متصلش کنيد. اين کار پايلوت هم به ما کمک کرد که اعتماد سرمايهگذار را جلب کنيم.
در شرکتهاي دانشبنيان، منابع انساني نقش مهمي ايفا ميکنند. شما چطور توانستيد افراد مناسب را جلب کنيد؟ ملاکتان چه بود؟ چطور آنها را در مجموعه راضي نگه داشتيد؟
ملاک اول ما براي جذب افراد، توانمنديهاي آکادميک و پتانسيل رشد فردي است. ممکن است يک نفر 10 سال سابقه کار داشته باشد، ولي براي ورود به اين عرصه آن ديد ايدهپرداز و خلاق و جستوجوگر را که لازمه فعاليت ماست، نداشته باشد. ما با افرادي کار کرديم که سوابق آکادميک قوي و معتبر داشتند؛ هم در بحثهاي پژوهشي و هم بحثهاي آموزشي دورههاي تحصيلات تکميلي. ميدانستيم که يک فرد با يک قوه تحليل و جستوجو و خلاقيت بالا ميتواند مسئلهاي را ظرف يک ماه حل کند. درحاليکه يک فرد باتجربه ممکن است در طول يک سال هم نتواند اين کار را انجام دهد. براي همين سابقه و رزومه کاري اولويت سوم ما در جذب نيرو است. اما چطور توانستيم با اين افراد همکاري بلندمدت داشته باشيم؟ يک فرد نخبه نيازهايي دارد که شايد بحثهاي مالي در ميان آن نيازها، اولويت دوم باشد. در حال حاضر جريان خروج نخبه از کشور وجود دارد و افراد با تحمل هزينههاي مالي سنگين و شرايط سخت در کشورهاي ديگر از ايران خارج ميشوند. اغلب همدورهايهاي من بعد از ليسانس و درصد کمي هم بعد از فوق ليسانس از کشور خارج شدند. به همين دليل در تمام دانشگاههاي صنعتي کشور سطح کيفي دانشجويان مقطع دکترا خيلي خيلي پايينتر از سطح دانشجويان مقطع ليسانس است و يک روند نزولي دارد. اما واقعيت اين است که وقتي شرايط زندگي دوستانم را که در خارج از کشور زندگي ميکنند، ميبينم، برايم مسجل است که آن افراد اگر در ايران ميماندند، حداقل همان شرايط را داشتند. با اين تفاوت که در ايران هيچوقت به چشم يک مهاجر به آنها نگاه نميشود. اين فرد براي اينکه در داخل کشور ماندگار شود، در درجه اول احترام ميخواهد و اينکه ارزش فکر و کار جديدش درک شود. اگر اين اتفاق بيفتد، با همان شرايط مالي يکسان ترجيح ميدهد در ايران بماند. من نميگويم ما هيچ خروجي نداشتيم و صددرصد موفق بوديم، اما افرادي هم بودند که کاملا اين پتانسيل را داشتند که به خارج از کشور بروند، ولي جذب مجموعه و ماندگار شدند.
مديريت يک شرکت دانشبنيان با مديريت يک شرکت معمولي چه تفاوتي دارد؟
يک شرکت دانشبنيان بايد بهطور پيوسته دنبال علامت سوالهاي بازار باشد و ببيند چه نيازهايي در کشور وجود دارد که يک شرکت مهندسي معمولي پاسخگوي آن نيست. وظيفه شرکت دانشبنيان اين است که براي اين علامت سوالها جواب پيدا کند. از ديد يک شرکت دانشبنيان در داخل کشور پاسخ تمام سوالها در خارج از کشور پيدا شده. ما فقط بايد آن پاسخ مناسب را پيدا کرده و بومي کنيم. متاسفانه يک بخش از شرکتهاي دانشبنيان بيشتر به اين سمت حرکت ميکنند که کاري را انجام دهند که در سطح تاپترين تحقيقات دنيا باشد، ولي آن نياز مارکت آلمان است نه ايران. مارکت ايران هنوز به آن بلوغ نرسيده و اگر 10 پله عقبتر هم يک کار استاندارد و دانشبنيان و بومي و منطبق با نيازهاي مشتري انجام بدهيد، يک کار دانشبنيان انجام دادهايد، چون نياز داخل را رفع ميکند. شايد مقالهاي در يک مجله معتبر بينالمللي نشود، چون آنها اين موضوع را مثلا سه سال پيش حل کردهاند. ولي نياز داخل کشور مرتفع ميشود.
شما چند سالتان است؟ براي رياست هيئت مديره جوان به نظر ميرسيد...
من متولد 64 هستم. از دوره دبيرستان فرزانگان تهران بودم و بعد دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد را در دانشکده فني دانشگاه تهران در رشته الکترونيک و کنترل گذراندم.
پس تشخيص من اشتباه نبود. در طي اين مدتي که از شروع فعاليت شرکت ميگذرد، پيش آمده بهخاطر اين که يک خانم جوان هستيد، با شما برخورد مناسبي نداشته باشند؟
شايد اين موضوع حتي برعکس باشد. من چيزي را ميگويم که واقعا با آن مواجه شدهام. من با مجموعهاي کار کردم که به آن اروپاي ايران ميگويند. وقتي وارد مجموعه ميشويد، هيچ الزامي براي رعايت موازين عرفي حجاب هم در آنجا وجود ندارد، درحاليکه من يک خانم محجبه هستم. اما در آن مجموعه ورود پيدا کرديم و بسيار موفق بوديم و نتيجه اين شد که با ما تفاهمنامه بلندمدت سه ساله امضا کردند و اين همکاري روزبهروز گسترش پيدا ميکند. آن چيزي که مجموعه را جلب ما کرد، تخصص و کيفيت بود. اگر در بيزينس نيازهاي مشتري را رفع کنيد، موفق هستيد. آن مشتري نياز دارد تمام سوالاتش دقيق و درست پاسخ داده شود و ريسکهايش پوشش داده شود. البته در بخش دولتي يک مقدار شرايط فرق دارد و از اين نظر بخش دولتي از خصوصي عقبتر است. البته به بحث جنسيتي مربوط نميشود، اما در بخشهاي دولتي پيش آمده که تمام ويژگيهاي فني ما مورد تاييد بوده، ولي بهخاطر روابط ناسالم مالي که در آن بخش جريان دارد، شرکت ما کنار گذاشته شده و شرکت ديگري ارجحيت داده شده است.
من تبعيض جنسيتي را که به کارمان لطمه بزند، تجربه نکردهام. برعکس واقعيت اين است که وقتي ميبينند يک خانم بهعنوان هد مجموعه بر کار مسلط است، جذب ميشوند. چون عموما اين نگاه در جامعه وجود دارد که تسلط به کار در خانمها نيست. نگاه بخشي دارند و جزئيات را ميبينند و جامعيت در نگاهشان نيست. ولي وقتي ميبينند به کار شرکت مسلط هستيد، استقبال ميکنند. با اينکه ممکن است از نظر فکري و اعتقادي خيلي با هم اختلاف داشته باشيم.
در طول اين سالها چه چيزي دغدغه و مسئله شما بوده است؟
به نظرم نگاه به ارزيابي شرکتهاي دانشبنيان و روند اين ارزيابيها بايد تغيير جدي بکند. ما با روندي در سالهاي 92 و 93 مواجه بوديم که نتيجهاش اين شده که اين روند را در سال 94 بهطور کل متوقف کردند و دارند بازنگري ميکنند. نگاهها بايد تخصصيتر، جديتر و توسط مجموعههاي معتبرتري باشد. در سطح کشور مجموعههايي با عنوان دانشبنيان زياد داريم، ولي واقعيت اين است که در بين همينها هم اختلافهاي زيادي از نظر سطح کيفي و عملکرد وجود دارد. اينها در سطح معاونت علمي و فناوري ديده نميشود و ميتواند باعث شود شرکتهايي که خيلي قوي کار ميکنند، کمکم انگيزههايشان را از دست بدهند.
منبع: مجله سرآمد
ارسال به دوستان